جملاتی حکیمانه از لقمان
ازلقمان پرسيدند دانا كيست ؟ گفت آنكه نعمت دنيا را بر نعمت عقبي نگزيند.
گفتند توانگر كيست؟ گفت ، آنكه از عقل توانگرتراست.
گفتند چيست كه آنرا جويند و كسي نداند و نشناسد؟ گفت عاقبت كارها.
گفتند چه شيريني است كه عاقبت چشنده خود را بكشد؟ گفت ، حسد.
گفتند كدام بناست كه هرگز خراب نشود؟ گفت ، عدل.
گفتند كدام تلخي باشد كه آخرش شيرين گردد؟ گفت ، صبر.
گفتند كدام شيريني است كه عاقبت تلخ گردد؟ گفت ، شتاب.
گفتند كدام پيراهن است كه هرگز كهنه نگردد؟ گفت ، نام نيك .
گفتند كدام دشمن است كه ازهمه دوستان گرامي تراست؟ گفت ، نفس.
گفتند كدام بيماري است كه مردم از علاج آن عاجزند؟ گفت ، ابلهي.
گفتند كدام بلاست كه مردم از آن نگريزند؟ گفت ، عشق .
گفتند كدام بلندي است كه ازهمه پستي ها پست تراست ؟ گفت ، كبر.
گفتند كدام پيرايه است كه بر مرد و زن نيكوست؟ گفت ، راستي و پاكي.
گفتند خوب چيست؟ گفت ، مرگ سبك.
گفتند مرگ چيست؟ گفت ،خواب گران.
گفتند چه چيزاست كه همه خرمي ها از اوست ؟ گفت ، سخنان بزرگان.
گفتند آن چه راهي است كه وي را هيچ روي عافيت نيست ؟ گفت ، ظلم بر مظلومان و بيچارگان
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2